بر ما گذشت نیک و بد اما تو روزگار
فکری به حال خود بکن این روزگار نیست
به گمانم سال ۹۸ سیاهتر از آن بود که با کلمات من سیاهترشود. مجمع الدردهای زمینی و آسمانی سو مدیریتها رنجها و تمام آنچه سالی که گذشت را منحوس و تلخ ساخت. سال ۹۸ را در سایهی منحوس کرونا به پایان بردیم و هم اکنون در آستانهی نوروز همچنان با امید سلامتی عزیزانمان از رسوم دیرینهی نوروز باز ماندهایم. به قول حافظ چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم!.
در زمانی و مکانی زیست میکنیم که آرزوی آرامش و امنیت را زمین و زمان از ما گرفتهاست و ترسم اینست که تبدیل به مردمانی شویم (که چه بسا شدهایم) از آن دست مردمانی که هر کس به کلاه خویش چسبیدهاست. امیدوارم که با اتکا بر تمام اخلاقیات و اسطورههایمان خود را باز یابیم و در راه سعادت و سلامت و پیروزی گام برداریم.
خوشحالم از شنیدن تمام صداهایی که به شادی شنیدم چشمهایی که غرق شور دیدم و لبخندهایی که نشانم داد زندگی جریان دارد. شاید زندگی تنها هین لحظات کوتاه در میان روزهای طولانی و سخت بود. شاید اگر همان لحظات را دریافته بودیم کفایت زندگمیان میشد. اکنون بیش از پیش معنای با هم بودن در کنار هم قدم زدن چای نوشیدن و … را درک میکنیم. بزرگترین دغدغهی این روزهایم سلامتی همهی عزیزانم و عزیزانتان است. شکوفههای عشق و زندگی از نسیم امید جوانه خواهند زد و به قول شاملو روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت. به امید آن روز امیدوار سالم و مراقب باشید.
در پایان از تمامی عزیزان دوستان و همراهانی که از من رنجیدهاند عذرخواهی میکنم و از بودن و همنفسیشان قدردانی. روزگارتان شاد
اول فروردین ۱۳۹۹
روزگارتان شاد